رمزگشایی از یک «طعمهگذاری» در انیمیشن «لوکا»
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۶۹۷۳۹
مسئله «لوکا» در تمایز بین طعمهگذاری دگربازی و رمزگذاری دگربازی ریشه دارد
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پیشتر در ماه ژوئن کمپانی پیکسار جدیدترین فیلمش به نام «لوکا» را منتشر کرد. فیلم روایتی است از ماجراجویی، فرار، تمایز و خانواده اکتسابی در یک شهر ساحلی خیالی به نام پورتوروسو. و همینطور به نظر بسیاری از افراد، فیلم روایتی است از یک رابطه همجنسبازی — حتی اگر این خوانش در خود فیلم مورد تأیید قرار نگرفته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درونمایههایی که در «لوکا» مورد کاوش قرار میگیرد، از زمان انتشار فیلم منجر به اتهاماتی در زمینه «طعمهگذاری دگربازی» شده است. طعمهگذاری دگربازی پدیدهای است که در آن روابط دگربازانه مورد اشاره قرار میگیرند، اما هیچگاه بهوضوح بروز داده نمیشوند. بنده بهعنوان پژوهشگر موضوع دگربازی در انیمیشن، بیواسطه میدانم که این مسئله در سینما و تلویزیون تا چه میزان عیان و انگشتنما است.
مسئله «لوکا» در تمایز بین طعمهگذاری دگربازی و رمزگذاری دگربازی ریشه دارد. رمزگذاری دگربازی زمانی اتفاق میافتد که هنرمندان دگرباز، درونمایهها، شخصیتها، و روابط دگربازانه را بهمنظور حساس نکردن شاخکهای سانسورچیها و منتقدین محافظهکار، بطوری سربسته و ضمنی به فیلم داخل میکنند. طعمهگذاری دگربازی زمانی است که هنرمندان به دگرباز بودن شخصیتها اشاره میکنند تا مخاطبان ترقیطلب را جذب کنند، اما هیچ بازنمایی حقیقی از دگربازی ارائه نمیکنند تا مخاطبان محافظهکار را از دست ندهند.
دیزنی هنوز هیچ پروتاگونیست دگربازی را در فیلمهای بلندش به تصویر نکشیده است. حال، آیا «لوکا» مثالی از طعمهگذاری دگربازی است؟
ما ابتدا شخصیت هیولای دریایی نوجوان به نام لوکا پاگورو را در حال چوپانی از گله ماهی خانوادهاَش میبینیم. او بطور اتفاقی به یک شیء ساخت انسان برمیخورد و حس اشتیاقی برای پشت سر گذاشتن زندگی روزمره و رفتن بهدنبال ماجراجویی در بالای امواج در او برانگیخته میشود. این ماجراجویی در قالب شخصیتی به نام آلبرتو اسکورفانو بروز پیدا میکند؛ هیولای دریایی دیگری که روی سطح زمین زندگی میکند. دو پسر سریع رابطهای گرم و صمیمی شکل میدهند؛ یک وسپای قراضه میسازند و درباره سفر کردن با یکدیگر رؤیاپردازی میکنند.
به راحتی میتوان خوانشی دگربازانه از فیلم داشت. نه تنها لوکا و آلبرتو با یکدیگر رابطه آکیلیسگونه نزدیکی شکل میدهند (رابطهای مردانه که میتواند دربردارنده احساسات رمانتیک و جنسی نیز باشد)، بلکه درونمایهها و محورهای قصه نیز به تجربیات مشترک دگربازان اشاره میکند. بخاطر آنکه هیولاهای دریاییِ آبهای پورتوروسو از انسانها میترسند و ورود به قلمرو انسانها را برای بچههایشان قدقن کردهاند، لوکا مجبور است گشت و گذارهایش در سطح زمین و به تبع آن رابطهاَش با آلبرتو را مخفی نگاه دارد.
پدر و مادر لوکا متوجه راز پسرشان شده و تصمیم میگیرند او را پیش عمویش بفرستند تا یک فصل در اعماق اقیانوس زندگی کند، اما پیش از عملی شدن این تصمیم، دو پسر به شهر پورتوروسو فرار میکنند. در بالای سطح آب، لوکا و آلبرتو ظاهری انسانی دارند. اما همانند افرادی که علناً دگرباز بودنشان را اعلام نکردهاند و به اصطلاح پشت پرده مخفی هستند، این دو نیز میترسند که یک روز رازشان برملا شود. اهالی شهر در جهت پاسداشت از دگرباز بودن و خانواده اکتسابی، وقتی متوجه میشوند لوکا و آلبرتو هیولاهای دریایی هستند، با عشق و استقبال آنها را میپذیرند؛ بطوریکه هیولاهای دریایی دیگر که مدتها در شهر بودهاند نیز با احساس آرامش خاطر راز خود را آشکار میسازند.
بااینوجود، علیرغم این تلمیحات دگربازانه، فیلم بیسروصدا بر سنتهای قصهگویی دگربازهنجارانه و ریشهدار در کمپانی دیزنی مجدداً تأکید میکند. شخصیتی ثالث به نام جولیا، لوکا را اغوا کرده تا بهدنبالش به مدرسهای در جنوآ برود و اینگونه به مخاطب القا میشود که آنها زوجی بسیار بالغتر و پربارتر هستند و در نتیجه آلبرتو و لوکا از یکدیگر جدا میشوند. ازاینرو، «لوکا» روی خط بسیار باریکی میان رمزگذاری دگربازی و طعمهگذاری دگربازی حرکت میکند.
هر دوی این موارد همواره دارای عنصر انکار مقبول هستند. تریلر انیمیشن دیزنی با عنوان «در جستجوی دوری» (۲۰۱۶) مثالی بارز در این زمینه است. در آن تریلر، یک جفت زن کنار کالسکه بچه ایستاده بودند، که این موضوع موجب گمانهزنی هواداران در مورد اولین حضور یک زوج همجنسباز زن در فیلمهای دیزنی شد. صداپیشگی الن دیجنرس در این فیلم، که خودش نیز یک زن همجنسباز است، به این گمانهزنیها دامن زد.
متأسفانه، فیلم دلیلی قطعی دراینباره ارائه نکرد و کارگردان آن اندرو استنتون نیز از اظهار نظر در این مورد سر باز زد. قصد دیزنی از طعمه گذاشتن برای مخاطبان دگربازش نامشخص است.
دیزنی و بازنمایی دگربازیچرا یک استودیو باید بخواهد که ارجاعات دگربازانه را در یک فیلم قرار دهد، اما عملاً آنها را مخفی نگه دارد؟ پاسخش ساده است: سود. شان گریفین، استاد حوزه فیلم در دانشگاه متدیست جنوبی که مطالب مفصلی در مورد مسائل دگربازان در فیلمهای انیمیشنی و لایو اکشن دارد، استدلال میکند که تصویر و وجهه دیزنی دربردارنده «ارزشهای خانواده سنتی آمریکایی است – ارزشهایی که نهاد خانوادۀ مردسالار و غیردگرباز را برپا میدارد.»
او به این موضوع اشاره میکند که دیزنی «بازار همجنسبازان» را برای محصولاتش به رسمیت شناخت، و نه «دستور کار همجنسبازان» را. به بیان دیگر، دیزنی حاضر است فیلمهای انیمیشنی و برنامههای تلویزیونی بسازد که بطور ضمنی به محتوای دگربازانه اشاره دارند، مادامیکه این کار به وجهه سنتی این شرکت لطمه نزند.
البته دیزنی در چند سال اخیر در زمینه بازنمایی دگربازی در آثار انمیشنی خود پیشرفتهایی نیز داشته است. فیلم کوتاه «بیرون» (۲۰۲۰) پیکسار بر مرد همجنسبازی تمرکز دارد که در زمینه بیرون آمدن از پشت پرده همجنسبازی و آشکار کردن این راز برای پدر و مادرش با مشکل روبرو میشود، و فیلم بلند «به پیش» (۲۰۲۰) نیز دربردارنده یک شخصیت مؤنث فرعی است که خیلی عادی به دوست دخترش اشاره میکند.
مجموعه «خانه جغد» (۲۰۲۰ - ادامه دارد)، دربردارنده یک پروتاگونیست مؤنث دوجنسباز به نام لوز که با دختری دیگر به نام آمیتی در رابطه است. بااینحال حتی دانا ترس سازنده «خانه جغد» نیز وقتی قصد داشت دوجنسبازیِ لوز را در مجموعه قرار دهد ابتداً با مقاومت مواجه شد. او در مصاحبهای با وَنیتی فِر اظهار داشت: «به من گفته شد که به هیچ وجه نمیتوانم هیچ نوع خط داستانی همجنسبازانهای را برای شخصیتهای اصلی قرار بدهم. نهایتاً پس از تلاشهای ترس برای قرار دادن این خط داستانی در مجموعه، دیزنی به رابطه لوز و آمیتی چراغ سبز نشان داد.
دیگر استودیوهای انیمیشنسازی نیز پروتاگونیستهای دگرباز زیادی را در آثارشان گنجاندهاند. مجموعه «جهان استیون» از شبکه کارتون دربردارنده چندین رابطه و شخصیت دگرباز و همچنین اولین مراسم ازدواج همجنسبازان در انیمیشنهای جریان اصلی بوده است – اگرچه این موضوع نیز همانند مورد «خانه جغد» با مقاومت و مخالفت مدیران سینمایی روبرو شده بود. در مجموعه انیمیشنی «شی-را و شاهدخت قدرت» (۲۰۱۸ - ۲۰۲۰) محصول استودیوی دریموُرکس انیمیشن و پخش شده از نتفلیکس، در پایان قهرمان زن داستان به نام آدورا عاشق دشمنش خودش کاترا میشود و او را میبوسد.
هر دوی این مجموعهها بسیار پرطرفدار هستند و همچنان برای استودیوهایشان سودآورند. باتوجه به فهرست رو به رشد مثالها در این زمینه، دیزنی در حوزه خلق پروتاگونیستهای علناً دگرباز در فیلمهای انیمیشنی خود عقب افتاده است.
منبع: خبرگزاری مهرمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: کمپانی پیکسار انیمیشن های خارجی سینمای جهانی همجنس باز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۶۹۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انیمیشنهایی متفاوت برای بزرگترها ؛ انیمیشنهایی مفرح برای بچهها
همشهری آنلاین: چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکستخورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگیاش برود و تازه پس از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگیاش به دست میآورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهایتان رفتن ترغیب کرده؟همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملیاش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دلها نشست. ۸ انیمیشنی که در ادامه معرفی شده بخشی از خاطره چند نسل از دنیای انیمیشن است.
شرک (۲۰۰۱)کارگردان: اندرو آدامسون و ویکی جنسون
محصول: امریکا
یک شخصیت چطور وارد فرهنگ عامه ــ آنهم نه فقط فرهنگ عامه کشور سازنده بلکه فرهنگ عامه بسیاری از مردم در سرتاسر جهان ــ میشود، پاسخش شرک است. اگر شما کسی را به شرک تشبیه کنید بلافاصله مخاطب شما متوجه میشود که منظور شما چیست. شرک و دیگر شخصیتهای این انیمیشن دیدنی خیلی زود جای خود را در میان شخصیتهای ماندگار انیمیشن باز کردند. بچهها و بزرگترها به سرعت عاشق این موجود سبز گنده بداخلاق، اما مهربان و شجاع شدند و حالا سالهاست که تماشاگر دنبالههای آن هستند. حتی اگر دیگر انیمیشنی از شرک تولید نشود، شرک همیشه به حیات خود ادامه میدهد.
شرکت هیولاها (۲۰۰۱)کارگردان: پیتر داکتر
محصول: امریکا
در مانستروپولیس، هیولاها با ترساندن بچهها از صدای جیغ آنها انرژی تولید میکنند. اما کارخانه تولیدکننده جیغ بچه با مشکل تامین انرژی روبهرو است، چون کودکان دیگر مثل سابق نمیترسند. هیولاها از هر گونه تماس با بچهها مطلقا منع شدهاند، اما سالی و مایک، دو هیولای متخصص ترساندن بچهها، در اثر اشتباهی وارد دنیای بچهها میشوند و همهچیز به هم میریزد. در این بین سالی و مایک کشف میکنند که صدای خنده کودکان انرژی بیشتری تولید میکند. کمتر انیمیشنی به اندازه «شرکت هیولاها» در ترغیب آدمها در مواجهه با ترسهایشان که علت و اساسشان را هم نمیدانند موفق بوده است.
عصر یخبندان (۲۰۰۲)کارگردان: کریس وج
محصول: امریکا
حتی اگر فرنچایز «عصر یخبندان» را هم ندیده باشید، احتمالا آن سنجابی را که با چنگ و دندان برای حفظ دانه بلوطش خودش را به آبوآتش میزند و بلاهای زیادی سر خودش و دنیای اطرافش میآورد دیدهاید. یکی دیگر از انیمیشنهای ماندگار سالهای آغازین هزار سوم میلادی که تا همین امروز خاطره خوش آن در ذهن تماشاگرانش باقی مانده، «عصر یخبندان» است. داستانی درباره دوستی، مدارا، پذیرش تفاوتها و در عین حال احترام به محیط زیست با شخصیتهای دوستداشتنیای مثل مندی و سید که زوج ناجور اما جدانشدنیای هستند. درامی جادهای، اکشن و ماجراجویی که شوخیهای بامزهاش به حفظ قوام و انسجامش کمک زیادی کرده.
در جستوجوی نمو (۲۰۰۳)کارگردان: اندرو استنتون و لی آنکریچ
محصول: امریکا
درونمایه جستوجو در اغلب انیمیشنها قابل تشخیص است. انگار از روز اول که قرار بر پا گرفتن صنعت انیمیشن بوده، طالع شخصیتهای انیمیشن را با جستوجو و سفر نوشتهاند. سه مرحله کلی سفر قهرمان که به «جدایی» (سفر به دنیای ناشناختهها)، «تشرف» (ماجراجویی در دنیای ناشناختهها) و «بازگشت» (برگشت به دنیای عادی) قابل تقسیم است در این انیمیشن و بسیاری انیمیشنهای دیگر کاملا رعایت شده. اینجا سفر درونی با سفر بیرونی همراستا و همزمان شده و تماشاگر راحتتر میتواند تاثیر سفر در پخته شدن خام را دریابد. فیلم اکرانی بسیار موفق داشت و این موفقیت با ساخت دنباله «در جستوجوی دوری» تدوام یافت.
کورالاین (۲۰۰۹)کارگردان: هنری سلیک
محصول: امریکا
انیمیشن استاپ موشن را اصولا گرم و گیراتر از انیمیشن دوبعدی و سهبعدی میدانید یا نه؟ اگر فکر میکنید استاپ موشن فضایی صمیمی و دوستانه دارد، «کورالاین» حسابی غافلگیرتان میکند. اگر فکر میکنید که استاپ موشن اصولا فاقد صمیمت و جذابیت انیمیشنهای دوبعدی و سهبعدی است، باز هم «کورالاین» شما را متحیر میکند. شاید اگر تیتراژ این انیمیشن جذاب را نبینید، حدس بزنید که کارگردانش تیم برتون است که البته فانتزیهایش تاریکتر و دلهرهآورتر شده. «کورالاین» پاسخ به پرسشی کنجکاویبرانگیز ولی در عین حال ترسناک است که هر آدمی در بچگی با آن مواجه شده: اگر پدر و مادر آدم جوری دیگری بودند، چه میشد؟
مری و مکس (۲۰۰۹)کارگردان: آدام اِلیوت
محصول: امریکا
مری و مکس، دو آدم با دنیایی فاصله میانشان، دوست مکاتبهای هستند. مری که در استرالیا زندگی میکند و خانوادهای ازهمپاشیده دارد در هشتسالگی از سر اتفاق شروع به نامهنگاری میکند با مکس چهلوچهارساله چاق و مشکلدار در روابط اجتماعی. رابطه این دو به تدریج عمیقتر میشود و مثل هر رابطه دوستانه دیگری به مشکل میخورد. مری و مکس مستعدند که به تیرهروزیهای زندگی با شدت و حدت واکنش نشان دهند و همین ویژگی هم هست که برای تماشاگر ملموسشان میکند. انیمیشنی ماندگار با تکنیک استاپ موشن.
انومالیزا (۲۰۱۵)کارگردان: چارلی کافمن و دوک جانسون
محصول: امریکا
مردی میانسال به نام مایکل که متخصص خدمات مشتریان است برای سخنرانی در کنفرانسی وارد هتل فرگولی میشود. هتل فرگولی در ظاهر هیچ شباهتی به هتل اوِرلوک فیلم «درخشش» (۱۹۸۰) استنلی کوبریک ندارد که ساکنانش را به انزوا میکشاند، روحشان را با سیاهی تغذیه میکند و دست آخر باعث جنونشان میشود. در واقع فرگولی برای مایکل به مراتب بدتر از اورلوک است. در این هتل است که مایکل با خودش و زندگی پوچ و بیروحش مواجه میشود. این انیمیشن که با تکنیک استاپ موشن ساخته شده همان روح فیلمنامه مشهور «درخشش ابدی یک ذهن پاک» را دارد؛ غمگین و دریغخوار که با سردی رئالیستیاش برگشتناپذیر بودن زندگی را توی گوش مخاطب میزند و خوشبختانه پایانی نسبتا خوش دارد.
لاکپشت قرمز (۲۰۱۶)کارگردان: مایکل دودوک دی ویت
محصول: فرانسه و ژاپن
اگر در انیمیشن دنبال آواز و حرکات موزون و دیالوگهای بامزه هستید، این انیمیشن به هیچ وجه مناسب شما نیست. این انیمیشن بیکلام است و صدای طبیعت و موسیقی گوشنواز راوی آن. مردی که با جریان آب به جزیرهای متروک و دورافتاده آورده شده، تصمیم میگیرد با قایقی از جزیره بگریزد، اما لاکپشت قرمز عظیمالجثهای بزرگترین مانع بر سر راه او برای رهایی است. مرد برای بازگشت به اجتماع و خلاصی از طبیعت هرچه در توان دارد رو میکند، ما خلاصی واقعی او در صلحی است که با طبیعت نصیبش میشود. «لاکپشت قرمز» تماشاگرش را به فکر میاندازد که زندگی در طبیعت چه بهایی دارد.
کد خبر 848659 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارتون مجله انیمیشن پویا نمایی - انیمیشن